مؤلف: استاد فقید مصطفی مشهور
مترجم: نعمت‌الله شهرانی

داعیان راه خدا و دعوت به حق، بهترین و عالیترین توشه‌ی این راه را در سیرت نبوی می‌یابند چون طریقی که ما آن را دنبال می‌کنیم درست مثل همان راهی است که حضرت رسول خدا (ص) و اصحاب کرام پیمودند. بسیاری از مراحلی که ما پیمودیم به اولین مراحل دعوت شباهت داشت، جاهلیت برای بار دوم آمده بود و جوامع اسلامی را تهدید می‌کرد و داعیان راه خدا از طرف دشمنان دین تحت فشار و آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. آری دشمنان همیشه در کمینند و بر ضد راهبران حیله و تزویر می‌کنند.
این امر ما را ملزم می‌سازد تا از جنگ‌ها، مواضع و سیرت نبوی آگاه شده و خود را بدان مجهز سازیم و یقین داشته باشیم که حضرت محمد(ص) یگانه پیشوا و رهبر ماست چنانکه خداوند می‌فرماید:
« لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یرْجُو اللَّهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً ». احزاب/21
اصحاب حضرت رسول به مانند چراغ‌هایی هستند که پیروی از هر کدام سبب هدایت و راهیابی ما می‌شود چرا که آنها در طریق و اسلوبشان پیرو پیامبر(ص) بودند و تکلیف تشکیل اولین دولت اسلامی بر عهده‌ی آنها بود. بر این اساس سیرت نبوی دوران روشن و عمیق خیر و فضیلت اسلامی را با همه‌ی معانی آن ترسیم می‌کند. آن دوران، دوران نزول فیض و رحمت الهی بر رسول اکرم (ص) از طریق وحی بود تا جهان بشریت از نور آن روشن گردد. پس سیرت نبوی نمونه‌ی اولین اجرای عملی و صحیح اسلام در بین مردم است. با این وصف، ما باید سیرت نبوی را به منزله‌ی یک درس عملی مطالعه نماییم و از حوادث و اتفاقاتی که برای حضرت رسول (ص) و اصحاب وی واقع شد پند و عبرت بگیریم و شیوه‌ی رفتارشان را به عنوان توشه‌ای برای هدایت برگیریم و از آن متابعت و پیروی نماییم.
بدیهی است که تأثیری را که پیروی عملی در افراد به جای می‌گذارد هیچ گفتار دیگری نمی‌تواند بدون عمل جایگزین شود و پیروی عملی بهترین توشه برای کسانی است که در طریق دعوت روانند.
گر چه ما نمی‌توانیم تمام دروس و مواعظ و سیرت نبوی را برشماریم اما برای مثال چند نمونه از آن را تقدیم می‌کنیم باشد که بر ضرورت پیروی از آن، بیش از خواندن و دانستنش تأکید کرده باشیم.
اولین و مهمترین توشه‌ای از سیرت نبوی بر می‌داریم و در راه دعوت بدان نیازمندیم پرورش روحی و کسب معنویت حضرت رسول (ص) است. این صفت بهترین وسیله‌ی قیام به دعوت، تبلیغ و غلبه بر مشکلات و سختی‌ها و پرهیز از خطاهاست. قبل از نبوت حضرت محمد (ص) را می‌بینیم که به غار حراء می‌رود و به عبادت خدا می‌پردازد و بعد از بعثت نیز خداوند او را امر می‌کند که شب برخیزد و به عبادت مشغول شود:
«‏ یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ ‏‏ قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلاً ‏‏ نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً ‏‏ أَوْ زِدْ عَلَیهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ‏‏ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ‏».مزمل:5 – 1
یعنی: ‏ ای جامه به خود پیچیده ! ‏‏ شب، جز اندکی (از آن) بیدار بمان. ‏ نیمی از شب، یا کمی از نیمه بکاه (تا به یک سوم شب می‌رسد). ‏ یا بر نیمه آن بیفزا (تا به دو سوم شب می‌رسد) و قرآن را بخوان خواندنی (همراه با دقّت و تأمّل، و در ضمن شمرده و روشن). ‏‏ ما سخن (پر مسؤولیت و پر دردسر و لبریز از تکالیف و وظائف) سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد (که قرآن است). ‏
می‌بینیم که رسول الله (ص) در برابر آزار دشمنان صبور است و ما را نیز به صبر و بردباری در این راه، دعوت می‌کند. شهادت یاسر و سمیه در زیر شکنجه‌های دردناک و ثبات و استقامت بلال بهترین نمونه و الگو برای پایداری نسل‌های آینده و عصرهای ما، در راه حق است.
سخن جاودان پیامبر به هنگام عرضه شدن سلطنت و پادشاهی به وی، تأثیر فراوانی بر دل‌ها گذاشته است، آن جا که فرمود:
«والله یا عم لو «وضعوا» الشمس فی یمینی و القمر فی یساری علی ان اترک هذا الامر ما ترکه حتی یظهر الله أو أهلک دونه».
یعنی: ای عمیم به خدا سوگند اگر آفتاب را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند که این دعوت را ترک کنم، هرگز این کار را نخواهم کرد، تا اینکه خداوند این دین را غالب گرداند یا بواسطه‌ی آن هلاک گردم.
این سخن کوبنده‌ی باطل و خوار کننده متاع دنیوی است. زمانی که محمد (ص) را به سحر و جنون و دروغ گویی متهم کردند، صبر کرد و خشمگین نشد ولی واقعیت اعمال و رفتار او بر تمام اتهاماتش خط بطلان کشید. پیش از وی نیز حضرت موسی (ع) را به فساد متهم کرده بودند، فرعون ادعا داشت که: این خود اوست که مردم را به راه راست و حق و حقیقت دعوت می‌کند.
اکنون نیز داعیان راه خدا را به ایجاد رعب و وحشت و ترور متهم می‌کنند در حالی که تمام این‌ها دروغ و بهتان محض است. پس باید که داعیان صبر کنند و ضعیف نگردند. بیاد آورید زمانی را که میسلمانان صدر اسلام گرسنگی و محرومیت‌ها را تحمل کرده و مدت سه سال در شعب ابیطالب در تحریم اقتصادی به سر بردند، برگ درختان را خوردندن ولی از عقیده و دعوت خود دست برنداشتند زیرا دعوت در راه خدا را بر همه‌ی مال و منال دنیوی ترجیح دادند.
در ماجرای رفتن حضرت رسول الله (ص) به طائف و پیمودن مسافت دور و دراز و تحمل رنج و زحمت فراوان به خاطر دعوت و تبلیغ، بهترین توشه برای مبلغین و داعیان الی الله وجود دارد که پس از تمام این رنج و زحمت می‌گوید:
«ربّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون».
یعنی: پروردگارا قوم مرا هدایت کن زیرا آنان نادانند.
این دعایی است که در آن حضرت رسول (ص) تحلیلی رفتن توان و تحقیر شدنش را از جانب مردم به خداوند عرضه می‌دارد. این دعای حضرت دارای معانی عمیقی بوده و بیانگر پناه جستن به خداوند و طلب توفیق دائم از او و نترسیدن از غیر اوست.
«فان لم یکن بک غضب علی فلا ابالی».
یعنی: اگر در این کار غضب تو بر من نباشد پس هراسی نیست.
همه‌ی این معانی داعیان را به تحمل رنج و زحمت و ادامه‌ی طریق دعوت تشویق می‌کند.رابطه‌ی حضرت خدیجه با حضرت رسول (ص) نیز بهترین توشه برای خواهران مسلمان است که چگونه در راه دعوت یار و یاور حضرت رسول (ص) بود، به او کمک می‌کرد، تشویق می‌نمود، خاطرش را تسلی می‌داد، و ترس و سستی را به دل او راه نمی‌داد.
معراج حضرت رسول (ص) نیز واقعه‌ی دیگری است که هر کس آن را بخواند می‌آموزد که چگونه ایمانی قوی و مستحکم داشته باشد. مسلمانان باید به عظمت مقام و منزلت مسجد الاقصی (بیت المقدس) پی ببرند و در راه آزاد سازی اش تلاش و کوشش نمایند همچنین به رهایی اماکن مقدس دیگری که در اشغال صهیونیست‌هاست بپردازند.
ما نمی‌توانیم عظمتی را که در هجرت حضرت رسول الله (ص) موجود است بیان نماییم اما هر فرد مسلمان و دعوت کننده‌ی راه حقی می‌تواند از این مواضع توشه‌ی عملی برگیرد و در این راه به کار بندد. اعتماد و اطمینان حضرت رسول (ص) به پروردگارش، شوق و اشتیاق حضرت ابوبکر به حضرت رسول (ص)، فداکاری و از خودگذشتگی حضرت علی شجاعت عبدالله بن ابوبکر و نقش اسماء بنت ابوبکر در آن شرایط سخت و مشکل و پنهان داشتن این راز، همه و همه سرمشق عملی برای ماست، همچنین اطمینان حضرت رسول (ص) به نصرت خداوند و علاقه‌ی اهل مدینه و انتظار آنان برای آمدن حضرت رسول (ص) دارای مفاهیمی است که داعی راه خدا باید از آن استفاده کند.
توجه حضرت رسول (ص) به بنای مساجد، بیانگر ارزش و اهمیت و نقش ارزنده مساجد در بنای دولت اسلامی است و ما را موظف می‌گرداند که نقش و رسالت مسجد را بدان باز گردانیم و آن را تنها به ادای نماز منحصر ننماییم.
در سیرت حضرت رسول (ص) پند و اندرزهای دیگری است که امروزه ما بدان‌ها نیازمندیم و یکی از آن‌ها، نحوه‌ی برخورد و موضع گیری حضرت رسول (ص) در برابر یهود است. حضرت رسول (ص) همین که به مدینه وارد شد خواست که روابط مسالمت آمیز بین مسلمانان و یهود برقرار سازد و ایشان را به مال و دارایی شان مطمئن گرداند بنابراین مکتوبی برای آنان نوشت ولی چون خیانت در نهاد ایشان لانه کرده بود دیری نگذشت که توطئه‌ی قتل وی را چیدند و این امر موجبات وقوع جنگ بنی‌نضیر را فراهم آورد. در جنگ احزاب نیز پیمان خود را شکستند که سبب وقوع جنگ بنی قریظه شد. بعد از آن هم با همدیگر تجمع می‌کردند و اجتماعاتی تشکیل می‌دادند، اسلحه تهیه می‌نمودند و توطئه می‌چیدندن که علیه مسلمانان ساکن مدینه بشورند که این نیز سبب اشغال آتش جنگ خیبر شد، یهودیان قومی هستند که بر عهد و پیمانشان استوار نماندند از غزوه‌ی (تبوک) پند و عبرت بگیرید. ببینید که ایمان راستین در دل‌های مسلمانان چگونه آن‌ها را به جهاد برانگیخت و تحمل همه‌ی رنج‌ها و سختی‌ها و صرف اموال و دارائی شان را در این راه بر ایشان آسان نمود، را هی که راه خدا و رضای او بود.
در این جنگ چون وسایل و مرکب اندک بود تعدادی از کسانی که برای جنگ و جهد حاضر شده بودند از طرف حضرت رسول (ص) منع گردیدند، آنان بازگشتند ولی چشمهایشان پر از اشک بود و از اینکه از فضیلت جهاد و فرصتی که برای شهادت پیش آنده بود محروم ماندند بسیار ناراحت و اندوهگین بودند. و این در حالی است که طبیعت انسان خواهان آسایش و آرامش و نجات از خطر است ولی ایمان راستین هر کاری را بر حسب صحت آن می‌سنجد و مرگ در راه خدا را شهادت می‌داند و تحمل هر گونه رنج و زحمت را در راه آن افتخار و شرف می‌شمارد و مصائب آن را سبب اصلاح جاودانی می‌پندارد پس باید از این داستان بهره و توشه‌ی بسیار برداریم.
مسلمانان در طریق دعوت باید از عقد و پیمان برادری میان مهاجرین و انصار پند گیرند و به میزان محبت و فداکاری و ایثار پی برند. خداوند از آن بدین گونه یاد می‌کند:
« وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ‌هاجَرَ إِلَیهِمْ وَلَا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‏». حشر:9
یعنی: ‏ آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (آئین اسلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست می‌دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده‌اند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمی‌کنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است، و ایشان را بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند. ‏
ما باید چگونگی تهاجم، انفاق فی سبیل الله، شهادت و سایر امور مربوط به جهاد را در تاریخ غزوات بجوییم. در غزوه‌ی بدر یک گروه اندک اما با ایمان بر جماعتی کثیر ولی بی‌ایمان غالب آمده در غزوه‌ی فتح، حضرت رسول خدا (ص) را می‌بینیم که چگونه تواضع و بردباری را از دست نداده و از کبر و غرور پرهیز کردند. در علت شکست مسلمانان و اطاعت از اوامر و دستورات در جنگ‌های احد و حنین نیز عبرت‌هایی است. اما غزوه‌ی تبوک نکته‌ی دیگری دارد و آن اینکه عده‌ای از منافقین، پیشنهاد شروع جنگ را به خاطر شدت گرمای زیاد، نپذیرفتند و از رفتن سرباز زدند و در پی آن داستان سه نفری که از جهاد باز ماندند، پیش آمد. در تمام این‌ها برای کسانی که به راه دعوت گام می‌نهند پندهایی است.
در کتب سیره می‌خوانیم که مسلمانان از همه‌ی افعال و اقوال حضرت رسول (ص) پیروی می‌کردند و به امر و نهی قرآن یا حضرت رسول (ص) بدون هیچ شک و تردیدی، عمل می‌نمودند مثل اطاعت از قوانین تحریم شراب و رعایت حجاب زنان، پس ما نیز باید مانند آنان باشیم.
مطالعه سیره برای خواهران مسلمان بسیار مفید است. برای مثال: نسیبه، امّ عماره‌ی انصاری را ذکر می‌کنیم. در غزوه‌ی احد حضرت محمد (ص) مجروح شد و مشرکین به قصد قتل، وی را محاصره کردند اما مسلمانان از جمله ابو دجانه از او حمایت و دفاع می‌کردند و به طرف مشرکان تیر می‌انداختند. امّ عماره در این لحظه، منظره را دید، فورا" پرستاری مجروحین را کنار گذاشت و به دفاع از حضرت رسول (ص) پرداخت، به همین سبب شمشیر می‌انداخت و یاری می‌کرد چنانکه حضرت رسول (ص) در حق او گفت:
«ما التفتّ یمینا" أو شمالا" یوم الأحد الا و رأیتها تقاتل دونی».
یعنی: در آن روز هرگاه به طرف راست وچپ خود می‌نگریستم نظرم بر وی می‌افتاد که در حمایت از من می‌جنگید.
این زن با شهامت در آن روز دوازده زخم برداشته بود.
چگونگی فرماندهی یافتن «اسامه بن زید» نیز برای یک جوان مسلمان علم و توشهای به جای می‌گذارد که به وسیله‌ی آن استنباط می‌کند اسلام چگونه به جوانان فرصت می‌دهد تا لیاقت و کفایت خود را نشان داده و افراد صالح و مفیدی ببار آیند.
در امارت اسامه بر حضراتی چون «ابوبکر، عمر، عثمان و علی» درس‌ها و عبرت‌هایی است و گواه این است که بر اثر تربیت پیغمبر و هدایت و فضل خداوندی تا چه اندازه از تهذیب و پاکی نفس و اخلاق بهره‌مند شدند. برای اینکه از خواندن و قرائت سیره، پند و عبرت بیشتری برگیرید، خود را در شرایطی قرار دهید که گویی با شخص حضرت رسول (ص) و اصحاب کرام زندگی می‌کنید. بر شما که در راه دعوت به حق روانید سزاست که به اتفاقات و حوادث به گونه‌ای نظر کنید که گویا حضرت رسول الله (ص) و اصحابش در میان ما هستند و در طول راه، هدایت و راهنمایی‌مان می‌کنند.

منبع:
مشهور، مصطفی، توشه‌ی راه، ترجمه‌ی نعـت‌الله‌ شهرانی، تهران، نشر احسان